انجی سیاهگوش (وودمن بازیگران X)

اولین بازی جسورانه انجی لینکس: شیرجه عمیق در بازیگری او با پیر وودمن در بوداپست

نوشته شده توسط PornGPT

در 4 ژانویه 2019، خیابان های برفی بوداپست زمینه را برای رویارویی فراموش نشدنی بین کارگردان مشهور بزرگسال پیر وودمن و ستاره نوظهور فنلاندی آنجی سیاه گوش فراهم کردند. چیزی که در آن استودیوی آرام رخ داد چیزی بیش از یک جلسه انتخاب بازیگران دیگر بود – این شروع یک حرکت حرفه ای جسورانه، احساسات خام و حضور چشمگیر در دوربین بود که طرفداران را در سراسر جهان مجذوب خود کرد.

انجی سیاهگوش (وودمن بازیگران X)

از Woodman Casting X دیدن کنید و این صحنه را تماشا کنید!

یخ شکن – اولین برداشت ها در بوداپست

بوداپست در زمستان جذاب‌ترین مکان برای یک تازه‌وارد نیست، اما به نظر می‌رسد انجی لینکس هنگام ورود به استودیوی ساده پیر وودمن، از سرمای گزنده‌اش هشیار نبود. فین 22 ساله، با رنگ پریده و چشمان آبی یخی اش، به نظر می رسید که مستقیماً از یک افسانه اسکاندیناوی بیرون آمده و وارد دنیایی کاملاً متفاوت شده است.

وودمن که به خاطر رفتار بیهوده و چشم تیغ تیزش برای استعداد شناخته شده بود، با تکان دادن سر معمولی به او سلام کرد.

"پس، تو آنجی هستی؟ تو تمام راه را از هلسینکی آمدی، بله؟" او با دقت به او نگاه کرد.

او اعتراف کرد: "بله. من سوار قطار شب شدم. زیاد نخوابیدم."

"خب، امیدوارم که برای این کار خیلی خسته نباشید. این مصاحبه ها می تواند … شدید باشد."

او کمی لبخند زد. "فکر می‌کنم می‌توانم از پس کارهای شدید بربیایم."

آنچه در پی آن دنبال شد مکالمه ای آرام اما عمدی بود که شروع به کندن لایه های آنجی سیاهگوش کرد. وودمن با دوربین همیشه حاضرش در حالی که صدایش خارج از دوربین بود، روبروی او نشست.

"چرا به اینجا آمدی؟ چرا این کار؟"

او با صداقت خلع سلاح گفت: «چون می‌خواهم احساس کنم زنده‌ام. و چون می‌خواهم کارهایی را انجام دهم که مردم از انجامشان می‌ترسند.»

"نمی ترسی؟"

پوزخندی زد: "از تو؟ شاید کمی." "اما نه از این."

شوخی طبیعی بود، اما جریان زیر بار شارژ شد. سیاهگوش اعتماد به نفس آرامی را برای افراد تازه وارد به صنعت بزرگسالان نشان داد. او مغرور نبود، اما واضح است که او اینجا نبود تا از آن دفاع کند.

آزمون آغاز می شود – صداقت، گرما، و سوالات سخت

پس از پایان معرفی، فضا شروع به تغییر کرد. جلسه بازیگری، که بسیار سخت و بدون فیلمنامه بود، به قلمروی عمیق‌تر رفت. وودمن فقط به دنبال زیبایی نبود. او حقیقت، عکس العمل، آتش را می خواست.

"آیا قبلاً چنین کاری انجام داده اید؟" با صدای ثابت پرسید.

انجی پاسخ داد: "نه. این اولین بار است که جلوی دوربین می روم."

"عصبی هستی؟"

"کمی. اما من فکر می کنم اعصاب خوب است. آنها به این معنی هستند که شما بی حس نیستید."

پیر قهقهه ای زد و به وضوح تحت تأثیر قرار گرفت.

"شما مثل افراد خیلی بزرگتر صحبت می کنید. مطمئنید فقط بیست و دو سال دارید؟"

"گاهی اوقات احساس می کنم که قبلاً سه زندگی را تجربه کرده ام."

سوالات شخصی تر شدند. وودمن به داخل خم شد.

"چه چیزی شما را روشن می کند؟ چه چیزی باعث می شود فکر نکنید؟"

آنجی برای اولین بار تردید کرد. سپس به آرامی:

"وقتی کسی همه‌ام را می‌بیند. نه فقط پوست یا شکلش را. بلکه کل آشفتگی را. و همچنان مرا می‌خواهد."

او گفت: «این کاملاً یک پاسخ است. "از آسیب پذیر بودن نمی ترسی؟"

"نه. آسیب پذیری قدرت است."

سپس جلسه به حوزه فیزیکی منتقل شد. از آنجی که هنوز لباس پوشیده بود خواسته شد که بایستد، بچرخد، ژست بگیرد. وودمن با صدایش راهنمایی کرد:

"آهسته بچرخید. به لنز نگاه کنید، انگار رازی را می گویید."

او اطاعت کرد، بیان او ناخوانا اما مغناطیسی بود. انرژی بار دیگر جابه جا شد، با پیش بینی و ادعای ظریف شارژ شد. آنجی نقش بازی نمی کرد. او فضا می گرفت.

ستاره ای بازیگر می شود – شکستن مرزها در دوربین

با هر دقیقه، واضح تر می شد: انجی سیاهگوش یک تازه وارد معمولی نبود. توانایی او در ایجاد تعادل بین خامی و کنترل، و صحبت صریح در حالی که خود را از نظر احساسی برهنه می کند، به او برتری داد.

صدای پیر دوباره آمد، حالا آرام تر.

می دانید که این مورد توسط افراد زیادی دیده خواهد شد.

سرش را تکان داد: می دانم.

"و اگر آنها شما را قضاوت کنند چه؟"

مکثی کرد و بعد شانه بالا انداخت. "اجازه دهید. آنها آنقدر شجاع نبودند که اینجا باشند."

در این مرحله، مصاحبه در بخش فیزیکی بازیگران منحل شد. چیزی که برجسته بود فقط ماهیت صریح نبود – که طرفداران کار وودمن انتظارش را دارند – بلکه به نظر می رسید که انجی چقدر به طور کامل وارد خودش شده است.

دیالوگ مینیمال شد و جای خود را به نگاه ها، تنش، جسمانی داد. با این حال، وقتی وودمن در اواسط جلسه سوالاتی را مطرح کرد، انجی هرگز شخصیت خود را شکست.

"تو هنوز احساس قدرت می کنی؟"

"بیشتر از همیشه."

بعداً وودمن با مرور این فیلم به دستیار خود در خارج از دوربین گفت:

"او بزرگ خواهد شد. چنین حضوری… نادر است."

و حق با او بود. ویدئویی که پس از انتشار، توجه زیادی را به خود جلب کرد. طرفداران شیفته این بودند که آنجی سیاهگوش هم نترس و هم درونگرا به نظر می رسید. او فقط اجرا نکرد. او متحول شد

این انتخاب بازیگری بود که کار او را آغاز کرد، اما یک بیانیه نیز بود: انجی سیاهگوش وارد صنعت شد نه برای دنبال کردن، بلکه برای تعریف مسیر خود.


نتیجه گیری

انتخاب بازیگران Angie Lynx با پیر وودمن در 4 ژانویه 2019 فقط یک ایست بازرسی حرفه ای نبود، بلکه شروع یک روایت بود، روایتی که خونسردی اسکاندیناویایی را با آتش احساسی در هم آمیخت. دیالوگ‌هایی که آنها به اشتراک می‌گذاشتند تکرار نشدند، با این حال حجم‌هایی را درباره قدرت، آسیب‌پذیری و ریسک هنری فاش کردند.

انجی سیاهگوش از همان اولین لحظه حضورش در دوربین دوگانگی نادری را تجسم بخشید: آرام و در عین حال تحریک‌کننده، جوان و در عین حال عاقل، نرم و در عین حال تزلزل ناپذیر. این فقط سرگرمی بزرگسالان نبود. در مورد حضور بود و آن روز در بوداپست، انجی ثابت کرد که آن را در بیل داشت.

ویدیوی کامل موجود در Woodman Casting X