لیلیت لیبر طلسم میکند: پشت صحنه آزمایش او با پیر وودمن
نوشته شده توسط PornGPT
بوداپست در 2 دسامبر 2024 شاهد یک لحظه سینمایی بود، زمانی که لیلیت لیبر، هنرپیشه روسی در حال ظهور، برای تست بازیگری با کارگردان افسانهای پیر وودمن، در کانون توجه قرار گرفت. این داستان تبادل پویای آنها، حضور درخشان او و شیمی هنری است که آشکار شد.

از Woodman Casting X دیدن کنید و این صحنه را تماشا کنید!
صحنه در بوداپست می گذرد: لیلیت لیبر وارد می شود
در یک روز سرد زمستانی در بوداپست، کانون توجه به روشنی بر روی لیلیت لیبر، نامی که به طور پیوسته در صنعت فیلم شتاب می گیرد، می درخشید. لیلیث که به خاطر ویژگیهای برجسته و بازیهای جذابش در روسیه شناخته میشود، او را با پیر وودمن نمادین روبرو کرد، کارگردانی که بهخاطر فرآیند دقیق بازیگریاش و چشمانداز استعدادهای خامش مشهور است.
وقتی لیلیت وارد شد، اتاق پر از انرژی بود و اعتماد به نفس او قابل لمس بود. چشمان رسا او با وودمن برخورد کرد و هر دو لبخندی زدند که گویای آن بود.
وودمن با اشاره به صندلی در وسط استودیوی پر نور شروع کرد: "پس، تو لیلیت لیبر هستی."
او با صدایی ثابت اما گرم پاسخ داد: «این من هستم. "من مشتاقانه منتظر این بودم."
وودمن در حالی که به صندلی خود تکیه داده بود، گفت: «به همین ترتیب. «بیایید ببینیم چه چیزی دارید. چرا به من نمی گویید چرا این نقش را می خواهید؟»
لیلیت نفس عمیقی کشید. من این شخصیت را فردی پیچیده، خام و قدرتمند می بینم. من می خواهم او را زنده کنم، نه اینکه فقط او را بازی کنم. من معتقدم که میتوانم آن شدت احساسی را که به دنبالش هستید به ارمغان بیاورم.»
وودمن تحت تأثیر قرار گرفت. "پاسخ جالب. بیایید در یک صحنه شیرجه بزنیم، درست است؟»
شیمی و کاریزما: لیلیت لیبر اتاق را فرمان می دهد
امتحان با صحنه ای چالش برانگیز آغاز شد، صحنه ای که نیاز به لایه هایی از آسیب پذیری و قدرت داشت. لیلیت در حالی که وودمن ظرایف کشمکش درونی شخصیت را توصیف می کرد، با دقت گوش می داد.
او با قدم زدن در اتاق توضیح داد: "این جایی است که او در پایین ترین سطح خود قرار دارد." اما درون او آتشی است. او شکسته نیست میتوانی آن را به من نشان دهی؟»
لیلیت سری تکان داد. "من تمام تلاشم را خواهم کرد."
وقتی او وارد صحنه شد، دگرگونی فوری بود. زبان بدنش تغییر کرد، صورتش نرم شد، با این حال چشمانش از اراده می درخشید. انگار خود اتاق صحنه او شد.
"ایست کن!" وودمن ناگهان حرفش را قطع کرد. لیلیت یخ زد، کمی مبهوت.
با پوزخندی توضیح داد: «ایست خوب. "شما فقط کمی خودداری می کنید. نگران کمال نباشید؛ بیایید احساسات خام را ببینیم.»
سرش را تکان داد و دوباره تلاش کرد، این بار اجازه داد احساساتش آزادانه جریان یابد. صدایش در حین ارائه خطوطش کمی ترک خورد، اشک هایش ظاهراً در آستانه ریزش بودند.
وودمن در حالی که دستانش را به هم می زد گفت: «همین است. "اکنون شما نت هایی را می زنید که من به آنها امیدوار بودم."
او به آرامی لبخند زد و یک اشک سرگردان را پاک کرد و گفت: متشکرم.
او با کنایه گفت: «هنوز از من تشکر نکنید. "این از کجا آمده است."
جو اتاق با هر صحنه ای که آنها برخورد می کردند برق بیشتری می گرفت. از رویاروییهای شدید گرفته تا لحظات آرامتر و دروننگر، دامنه لیلیت درخشید. وودمن گهگاه حرفش را قطع می کرد، به او جهت می داد یا او را به کاوش عمیق تر دعوت می کرد و او با تمرکزی تزلزل ناپذیر پاسخ می داد.
«آیا همیشه در آزمونهای آزمایشی اینقدر میدهید؟» در یک استراحت کوتاه از او پرسید.
او پاسخ داد: "من راه دیگری بلد نیستم." "اگر من به کاری که انجام می دهم اعتقاد نداشته باشم، هیچ کس دیگری این کار را نخواهد کرد."
برداشت نهایی: ستاره ای متولد می شود
با نزدیک شدن به پایان جلسه، وودمن تصمیم گرفت که یک چالش بداهه راه خود را مطرح کند. او در حالی که به جلو خم شد، گفت: «بیایید یک کار دیگر انجام دهیم. «بدون فیلمنامه. صحنهای را بداههسازی کنید که در آن شخصیت شما با کسی که دوستش دارد روبرو میشود، اما در عین حال عمیقاً عصبانی است. برو.»
لیلیت برای لحظه ای تردید کرد، سپس با صدای لرزان اما مصمم شروع به صحبت کرد.
او با قدم زدن در اتاق شروع کرد: "من تو را دوست داشتم". "اما عشق کافی نبود، نه؟ تو هر چی بهت دادم، هر چی داشتم گرفتی و هنوز هم برات کافی نبود. چرا؟ چرا نتوانستی من را همانگونه که هستم ببینی؟»
لحن او با تشدید رویارویی خیالی شدیدتر شد. "من تمام شده ام که منتظرم تا ارزش من را بفهمی. دیگر نیازی ندارم که مرا تأیید کنی.»
قیافه وودمن غیرقابل خواندن بود، اما سکوت او حرف های زیادی می زد. وقتی او تمام شد، اتاق برای مدت طولانی ساکت بود تا اینکه بالاخره او صحبت کرد.
او گفت: "شما قابل توجه هستید." "من فکر می کنم ما ستاره خود را پیدا کرده ایم."
صورت لیلیت روشن شد، اما او به سرعت هیجان خود را کاهش داد. "آیا این بدان معناست که من نقش را دارم؟"
وودمن با حالتی مرموز پاسخ داد: «این بدان معناست که شما تأثیری گذاشته اید که من فراموش نمی کنم. "اما شما به زودی از ما خواهید شنید."
در حالی که از استودیو بیرون می رفت، لیلیت نتوانست جلوی لبخندش را بگیرد. صرف نظر از نتیجه، او میدانست که هر چه داشت داده است – و به نظر میرسید که کافی باشد.
- فنجان بخار شهوت: قرار چای عاشقانه دختر ناز با خروس بزرگ (لیلیت لیبر، تیم هیولا خروس)
- piss – piss in mouth – lilith liber خروس هیولایی را در مقعد می گیرد – او فاک مقعدی + ترکیبی را دوست دارد (الیور ترانک، لیلیث لیبر، ولاد کور)
- لعنتی شدید مقعد برای لیلیث لیبر داغ (Robien Gun، Lilith Liber)
تست بازیگری لیلیت لیبر فقط یک جلسه بازیگری نبود. این گواهی بر استعداد، اشتیاق و فداکاری او بود. تعامل او با پیر وودمن رقصی جذاب از خلاقیت و شدت بود، که زمینه را برای نقشی که میتوانست یک نقش برجسته باشد آماده کرد. اگر این ممیزی نشانه ای باشد، دنیای سینما باید خود را برای یک ستاره در حال ساخت آماده کند.