بابی دف (Woodman Casting X)

بابی دف در بازیگری پیر وودمن: پیروزی بوداپست می درخشد

نوشته شده توسط PornGPT

در یک چرخش خیره کننده از وقایع، بابی دف، بازیگر اسپانیایی، تماشاگران و خدمه را به طور یکسان در طول بازیگری اخیر خود برای پیر وودمن در بوداپست در 26 نوامبر 2024 مجذوب کرد. این تست بازیگری پرمخاطب، جذابیت، شوخ طبعی و حضور غیرقابل انکار او را در صفحه نمایش به نمایش گذاشت و ماندگاری ماندگاری داشت. تاثیر بر یکی از برجسته ترین کارگردانان صنعت.

بابی دف (Woodman Casting X)
مجموعه : dvd, Movie 0 – DAILY GIRLS with BABI DAFF

از Woodman Casting X دیدن کنید و این صحنه را تماشا کنید!

ستاره ای به بوداپست می رسد

وقتی بابی دف وارد استودیو شد، خورشید بر فراز بوداپست غروب کرد، حضور او از همان لحظه ورود توجه او را جلب کرد. اتاق غرق در انتظار بود و پیر وودمن و خدمه اش مشتاق بودند ببینند این هنرپیشه که به خاطر هاله مرموز و بازی های مغناطیسی اش شناخته می شود، چه چیزی سر میز می آورد.

پیر با گرمی دستش را دراز کرد: «بابی، از آشنایی با شما خوشحالم». "من چیزهای زیادی در مورد شما شنیده ام."

بابی پاسخ داد: «به همین ترتیب»، لهجه اسپانیایی اش به کلماتش لحن آهنگینی می بخشید. "هر روز نیست که از کسی به افسانه ای مثل خودت تماس بگیری."

پیر خندید. چاپلوسی ممکن است شما را به جایی برساند، اما استعداد شما را تا آخر راه خواهد برد. ببینیم چی داری؟»

کارگردان اولین صحنه را ترسیم کرد، یک مونولوگ دراماتیک که بابی را ملزم می‌کرد تا بین آسیب‌پذیری و سرکشی تعادل برقرار کند. او به دقت گوش داد و در حالی که او بر احساسات کلیدی تاکید داشت، سر تکان داد.

"آیا به یک لحظه برای آماده شدن نیاز دارید؟" او پرسید.

بابی با اطمینان سرش را تکان داد. "نه، من آماده ام."

او شروع کرد، صدایش ثابت اما سرشار از احساسات، و همه را با اجرای خود جذب کرد. اتاق ساکت شد، هر کلمه ای که او به زبان می آورد به شخصیت او عمق می بخشید. ابروی پیر درهم رفت – نه به دلیل عدم تایید، بلکه در تمرکز، گویی در حال تشریح هر لایه از زایمان او است.

وقتی کارش تمام شد، یک لحظه سکوت حیرت‌آور قبل از بلند شدن کف زدن برقرار شد. پیر ایستاده بود و مشتاقانه کف می زد.

او گفت: «حالا این چیزی است که من آن را فرماندهی اتاق می‌نامم.»

گفتگو و کشف

پس از یک استراحت کوتاه، پیر و بابی روبروی یکدیگر نشستند، دوربینی که مکالمه آنها را برای محتوای پشت صحنه ضبط می کرد. کارگردان به جلو خم شد، کنجکاوی او محسوس بود.

بابی، چه چیزی شما را به عنوان یک بازیگر سوق می دهد؟ چرا این کار را می کنی؟»

او متفکرانه گفت: «فکر می‌کنم این در مورد ارتباط است. سکونت در یک شخصیت به معنای درک آنها، عیوب و همه چیز است. و از طریق این درک، با مخاطب ارتباط برقرار می کنید. این برای من جادو است.»

پیر سر تکان داد. «شما مثل یک شاعر صحبت می کنید. اما به من بگویید—چگونه با چالش ها کنار می آیید؟ بگویید صحنه ای دارید که در آن همه چیز به هم ریخته است، احساسات به طور طبیعی به وجود نمی آیند. چه کار می کنی؟»

او لبخند زد. "من بداهه می گویم. گاهی اوقات بهترین لحظات بدون برنامه ریزی هستند. به عنوان مثال، اگر یک خط را فراموش کنم، ممکن است فضا را با چیزی پر کنم که برای شخصیت واقعی باشد. این صداقت اغلب طنین انداز می شود.»

پیر گفت: «این رویای کارگردان است. "شما از ریسک کردن نمی ترسید."

وقتی صحنه دیگری را تمرین می کردند، این بار یک دیالوگ عاشقانه مملو از متن فرعی، مبادله آنها بازیگوش شد. پیر نقش همتای خود را بازی کرد و با پوزخندی شیطنت آمیز لحن را تنظیم کرد.

"آیا شما همیشه به زنان اینگونه نگاه می کنید؟" بابی شروع کرد و ابرویی بالا انداخت.

پیر با حفظ شخصیت خود پاسخ داد: "فقط موارد جالب". "و تو؟"

او با لحن آزاردهنده اما محکم پاسخ داد: "من ترجیح می دهم اسرار خود را دست نخورده نگه دارم." این کار مردانی مثل شما را سرحال نگه می دارد.

پیر در حالی که خنده اش گرفت، گفت: «تازه. "این عالی بود. شما در زمان‌بندی مهارت دارید.»

نگاهی اجمالی به ستاره شدن

با نزدیک شدن به پایان جلسه، پیر خدمه را جمع کرد تا افکار خود را به اشتراک بگذارد. «آنچه امروز شاهد آن بودیم چیزی فراتر از استعداد است – این نشانه یک ستاره است. بابی این توانایی نادر را دارد که شما را فراموش کند که در حال تماشای یک اجرا هستید.»

بابی به سهم خود متواضع ماند. او گفت: «این یک تلاش تیمی است. "انرژی در اتاق، جهت – همه اینها به لحظه تغذیه می شود."

پیر پاسخ داد: «خودت را کوتاه نفروش». «هرکسی نمی تواند اتاقی را آنطور که شما انجام می دهید نگه دارد. شما یک هدیه دارید.»

این بازیگر آخرین لحظات را با تشکر از خدمه گذراند، رفتار نزدیک او او را بیشتر دوست داشت. همانطور که او آماده رفتن شد، پیر او را به سمت در برد.

او گفت: "بابی، این تازه شروع است." "شما برای چیزهای بزرگ مقدر شده اید. باعث افتخار من است که با شما کار کنم.»

او با صدای ملایم اما مطمئن پاسخ داد: "افتخار از آن من خواهد بود." بیایید چیزی فراموش نشدنی بسازیم.

وقتی در پشت سر او بسته شد، پیر به سمت تیمش برگشت، لبخند رضایت بخشی روی لبانش نقش بست. او گفت: «کلمات من را علامت بزنید. "بابی دف دارد جاهایی می رود."

بابی دف با این تست فراموش نشدنی نه تنها یکی از معتبرترین کارگردانان این صنعت را تحت تاثیر قرار داد، بلکه جایگاه او را به عنوان یک بازیگر زن برای تماشا تثبیت کرد. این انتخاب بازیگر در بوداپست ممکن است اولین قدم در یک سفر فوق العاده باشد.

ویدیوی کامل را در Woodman Casting X تماشا کنید